درباره آرتیونیتی
آرتیونیتی با هدف گسترش مخاطبان هنر و ایجاد بستری مستقل برای کسب و کار هنرمندان نسل نو راهاندازی شد. ما آرتیونیتی را فضایی برای تعامل و ارتباط روشن بین هنرمند و مخاطبش میدانیم و تلاش داریم دایره روابط خود را وسیعتر از گروهی خاص به نمایش بگذاریم و تلاش داریم جایگاه هنر را در زندگی عموم مردم بالاتر ببریم و بگوییم که چطور میشود در زندگی به هنر سهم بدهیم. اینجا در آرتیونیتی با هنرمندانی در فضاهای کاری متفاوتی همراه میشویم و بستری فراهم میکنیم تا کیفیت بالایی در ارائه خدمات برای خریداران اثر هنری داشته باشیم و در مسیر توسعه فرهنگی و هنری کنار شما قدم برداریم.
هنرمندان آرتیونیتی
شاید مهمترین کلیدواژه در آرتیونیتی اتحاد باشد. کلیدواژهای که رویکرد اصلی ما را شکل داده است و با تکیه بر آن سعی کردیم تا با گروههای متفاوت همراه شویم و به دنبالش به دانش، توانمند سازی ذهن، توسعه دست جمعی و آمادگی اجرایی برسیم تا بتوانیم از دستاوردهای عمومی آن بهرهمند شویم. اساس این اتحاد را با هنرمندانی بنا کردیم که با آرتیونیتی همراه شدند و به عنوان شاکله اصلی آرتیونیتی در اثر بخشیدن به مفاهیم و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی قدمی بزرگ برداشتند. هنرمندانی که در «ما» شدن آرتیونیتی تاثیر به سزایی دارند. برای اینکه در ادامه این مسیر با ما همراه شوید از طریق لینک زیر سفر را آغاز کنید.
در وبگردیهای یک شب پاییزی در سال 1397 یک رویا در ذهنم جا خوش کرد. رویایی که با طرح یک سوال در حال بال و پر گرفتن بود. چرا در زمانهای که هنرمندان جوان، خوش ذوق و خلاق با شوقی مضاعف به خلق دنیای ذهنیشان مشغولند، آدمهای دیگر بدون توجه به آنها تنها، درگیر روزمرگیهایشان هستند. ایدهی من شروع و شکل بخشی یک استارتاپ هنری بود.
به منظور شناسایی و پشتیبانی از هنرمندان جوان و نوپای سرزمینم ایران و نیز معرفی و ارائهی هنر اصیل و دارای شناسنامه با قیمت های معقول به مردم وطنم.
طی تجربه در سالهای زندگیام فهمیدهام که همیشه نمیتوان رویایی فکر کرد اما پیوسته میتوان رویا داشت و آن را به طرح و ایده و اجرا نزدیک کرد. همان شب رویایم را در جمع خانواده مطرح کردم
در گام اول اتحادیه ی هنر(ArtUnity) نام جامع و زیبایی بود که جوانترین عضو خانواده، صدرا، برای این رویا انتخاب کرد. تصمیمم قطعی بود و خودم را برای هزینه کردن آنچه در توان داشتم آماده کرده بودم ولی وقت گذاری و اجرایی کردن آن از من ساخته نبود. به واقعیت بدل کردن این رویا به همیاری جمعی جوان، مصمم، ایده پرداز و خلاق نیاز داشت. این بار ایدهام را با اعضای فامیل در میان گذاشتم و عطامهراد، خواهرزاده خلاق و خوش ذوقم با شور و اشتیاق فراوان به عنوان همبنیان گذار اول به یاریم شتافت.
با گذشت یک سال و اندی ایده پردازی، اندیشه، طرح نویسی و مطالعات میدانی پروژه آغاز شد.
آرت یونیتی هنوز نوپا بود که با همراه شدن سارا مدقالچی، مدیرعاملی توانمند و دلسوز، بعنوان همبنیانگذار دوم، تیم جانی تازه گرفت . اما آنچه آرت یونیتی را از مسیر پرچالشی که ممکن بود منجر به انحلال آن در سالهای نخست شود نجات داد پیوستن همسرم فریناز بعنوان راهبر تیم به جمع ما بود او این گروه خوش فکر٫ همپیمان و مصمم را یاری کرد تا دست در دست هم استارتاپ کوچک و نوپایمان را تبدیل به رویدادی شکوفا، بالنده و نوپرداز کنیم.
حرکتی نوجو و پیشرو با همراهی هنرمندان جوان و خلاق ایران زمین آنچنان که شما اکنون شاهد آنید.
محمد کاظم ترقی