آرت‌‌یونیتی | فروشگاه آنلاین خرید آثار هنری و تابلوی نقاشیمجله آرت‌یونیتی | ترس از هنر: پدیده سانسور در هنر معاصر

علیرضا محسنی | 01 شهریور ماه 1401

ترس از هنر: پدیده سانسور در هنر معاصر

ترس از هنر: پدیده سانسور در هنر معاصر

 

عکس‌های دستکاری شده، حذف نقاشی‌ها، تخریب مجسمه‌ها، بازداشت هنرمندان و خاموش کردن نظرات. سانسور رایج‌ترین نقض آزادی هنری است.

آثار هنری و هنرمندان به دلیل محتوای خلاقانه خود، مورد سانسور بی مورد قرار می گیرند و با مخالفت دولت‌ها، گروه‌های سیاسی و مذهبی، نظام رسانه‌های اجتماعی، موزه‌ها یا افراد خصوصی روبرو می‌شوند. هنرمندان و مدافعان آزادی هنری معمولاً به دلیل زیر سوال بردن هنجارهای اجتماعی و مذهبی یا بیان دیدگاه‌های سیاسیِ مخالف روایت‌های حاکم، سانسور می‌شوند. با این حال و صرف نظر از منطق سانسور‌گران در پس حذف آثار هنری، در اکثر مواقع این رفتار باعث شده تا آن جریان یا اثر هنری اهمیت پیدا کرده و نمایان‌تر از قبل نشان داده شود. 

واقعیت همیشه اصلی‌ترین المان‌های بیان هنری و وسیله‌ای اساسی برای آفرینش بوده است. به تصویر کشیدن آن چیز که انسان می‌بیند و احساس می‌کند از مهم‌ترین سوژه‌ها برای هنرمندان بوده است. اما هیچ اثر هنری واقعیت را همانطور که بوده برای مخاطب ترسیم نکرده و حتی در آثار رئالیسم هم زیبایی‌های زندگی در کنار دشواری‌های طاقت‌فرسا روزمره به تصویر درآمده است و هیچ یک از این آثار هنری برداشت شخصی هنرمندی که از واقعیت‌های جهان دور افتاده باشد نبوده است.  واقعیت‌هایی که معانی آن در متن‌های طویل مخفی شده و تنها زمانی نمایان می‌شود که در یک فضای مصنوعی به آن‌ها پرداخته می‌شود. 

 

موزه‌ها

بسیاری از سانسورهای آثار هنری در موزه‌ها، علیه آثار یا نمایشگاه‌های هنرمندان مشهور، به عنوان اثبات درستی سیاستی خطرناک و بی‌توجهی کامل به ارزش آثار تفسیر شده‌اند. اخیراً برخی از آثار هنرمندان قرن نوزدهم و بیستم توسط موزه‌ها یا مردم توهین‌آمیز تلقی شده و در نتیجه از نمایش خارج شده‌اند. از جمله گالری هنری منچستر نقاشی هیلاس و نیمف‌ها (Hylas and Nymphs) از جان ویلیام واترهاوس (John William Waterhouse) را از مجموعه خود برداشت. تبلیغات نمایشگاه صد سالگی اگون شیله (Egon Schiele) در لندن و آلمان مورد سانسور قرار گرفت. و به مناسبت نمایش مجموعه دختران و گربه‌ها از بالتوس (Balthus - Girls and Cats)، طوماری توسط بسیاری امضا شد تا موزه هنر متروپولیتن نیویورک را متقاعد کند تا نوع نگاه مردم به این آثار هنری را کنترل کند. 

موزه‌ها برای حفاظت از آزادی هنری و دفاع از این سرمایه‌های بشری در نا آرامی‌ها و همچنین حفاظت از آرامش مخاطبین برای تماشای آثار هنری بنا شده‌اند. با این حال، از موضوعات بحث برانگیز می‌توان به این واقعیت اشاره کرد که این موسسات همچنین تمایل دارند آثار هنری را به دلایل سیاسی سانسور کنند. برای مثال مورد اخیر در به تعویق انداختن نمایش مجموعه «گذشته‌نگری» (Retrospective) فیلیپ گاستون (Philip Guston) که قرار بود در سال ۲۰۲۰ افتتاح شود، ردپای موزه‌هایی که در این تصمیم دست داشتند را به وضوح نشان می‌دهد. دلایل به تعویق انداختن ارتباط چندانی به ماهیت کار گاستون نداشت و بیشتر مربوط به عدم اطمینان موسسات به کیوریتورهای آن‌ها و عدم اعتقاد به توانایی عموم مردم در درک ظرافت‌های آثار گاستون بود. این تصمیم با واکنش جامعه هنری روبرو شد و موزه را در یک بحث داغ بر سر نژاد، خودسانسوری، عدالت اجتماعی، تخصیص و لغو فرهنگی* (Cancel Culture) درگیر کرد.

دولت‌ها

اغلب روایت‌های سیاسی مردم دنیا را در قطب‌های متفاوت قرار می‌دهد. این روایت‌ها به هیچ‌کدام از انواع فرم‌های هنری اعم از نقاشی، سینما، تئاتر و موسیقی رحم نمی‌کند و اکثر هنرمندانی که به این سیاست‌ها معترض می‌شوند را تحت فشار و سانسور قرار می‌دهند. روایت‌های ملی گرا - یا ملی گرایی مذهبی - که نه تنها در گذشته در لهستان و مجارستان بکار گرفته شده است، بلکه در هند، جایی که نهادهای مذهبی نهادینه شده در دولت‌ها نقش فزاینده‌ای را در تعیین آنچه در فضای عمومی مناسب تشخیص داده می‌شود ایفا می‌کنند. این گرایش‌ها در روندی رو به رشد برای ضربه زدن به فرهنگ و آسیب‌پذیر کردن آن روی کار آمده‌ است. مانند انتصاب سیستماتیک اشخاص غیر آماده و غیرحرفه‌ای در سمت‌های کلیدی فرهنگی که در بسیاری از کشورها به مشکلی اساسی بدل شده است. 

فری‌میوز (Freemuse) به عنوان بزرگترین سازمان بین‌المللی مستقل و مدافع آزادی بیان هنری گزارش داده که دولت‌های ترکیه، روسیه و چین از قوانین ضد ترور علیه هنرمندان سوءاستفاده می‌کنند، به این معنی که آثار آن‌ها با سانسور و هنرمندان معترض به سیاست‌های دولت با آزار و اذیت، تهدید یا زندان روبرو هستند. این دولت‌ها خلق اثر هنری را در کنار اقدامات تروریستی قرار می‌دهند و از این رو این آثار هنری را به عنوان تهدیدی برای ملت تفسیر می‌کنند. برای مثال می‌توان به مورد زهرا دوگان (Zahra Dogan)، هنرمند و خبرنگار ترک اشاره کرد که در سال ۲۰۱۷ دادگاهی برای او حکم دو سال و ده ماه زندان در نظر گرفت. او به همراه اثرش که نابودی روستایی کُرد‌نشین در جنوب شرقی ترکیه بعد از حملات ارتش این کشور به این روستا در سال ۲۰۱۵ را در آن به تصویر کشیده بود روانه زندان شدند. 

آی وی وی (Ai Weiwei) یکی دیگر از هنرمندانی است که علاوه بر آثار هنری به فعالیت‌های مدنی و مبارزه انتها ناپذیرش با دولت چین شناخته شده است. او از قوه خلاق خود در آثار هنری برای بیان دیدگاهایش و همچنین اعتراض به فضای هنر و سیاست‌های دولت چین استفاده می‌کند. او در سال ۲۰۱۱ در پی بازدید پلیس از استودیو و پرس و جو از دستیارانش دستگیر شد و تعدادی از آثار هنری و کامپیوترش بدست نیروهای دولتی ضبط شد. در مدت کوتاهی بعد از بازداشت هشتاد و یک روزه‌اش به او حکم چهار سال حکم حصر خانگی ابلاغ شد و استودیوی او در شانگهای بدست دولت تخریب شد. هرچند که دولت اعلام کرد این تخریب به منظور بازسازی و نوسازی شهری انجام شده اما افکار عمومی بر این باور است که این اقدام در راستای انتقام‌جویی بابت اعتراضات این هنرمند به سیاست‌های دولت بود. همچنین در سال ۲۰۱۴ و زمانی که با حمایت دولت چین نمایشگاه هنری در شانگهای برگزار می‌شد، نام آی وی وی از لیست هنرمندان معاصر چین حذف شد و اثر هنری شناخته شده او با عنوان «تخمه آفتابگردان» (Sunflower Seeds) که نماد مبارزه با سانسور سیستماتیک بود از نمایشگاه برداشته شد. 

هر جز از سانسور مربوط به الگوی بزرگتری از فشار است که علیه آموزش، مطبوعات، فیلم و آزادی بیان وارد می‌شود. این تلاش‌ها سایه‌ای از ترس را بر مردم افکنده كه منجر به کاهش اختیار بیان توسط افرادی می‌شود كه می‌خواهند از جنجال جلوگیری كنند و در نهایت مانعی ایجاد می‌شود تا مردم نتوانند سرنخی برای استفاده اجتماعی و كاربرد تصاویر ارائه دهند. 

با این حال، در هنگام درگیری بین آزادی هنری و اشکال خاموش کردن آن، سخن دیوید فریدبرگ (David Freedberg) را باید در ذهن داشت؛ فریدبرگ می‌گوید «در پایان، کسانی که به دنبال سانسور و نابودی هنر هستند، به قدرت آن شهادت می‌دهند - خواه این اثر هنری به عنوان نمادی از چیزی منفور یا ناپسند شناخته شود، یا چیزی ساده مانند یک ظرف یا یک فرم.»

 

گردآوری و ترجمه: علیرضا محسنی

منبع: magazine.artland.com

**CTA: برای خواندن مطالب بیشتر اینجا کلیک کنید