آرت‌‌یونیتی | فروشگاه آنلاین خرید آثار هنری و تابلوی نقاشیمجله آرت‌یونیتی | آثار نهایی و وهم‌آور از ۱۰ هنرمند مشهور، از ون‌گوگ تا وارهول

علیرضا محسنی | 25 مهر ماه 1401

آثار نهایی و وهم‌آور از ۱۰ هنرمند مشهور، از ون‌گوگ تا وارهول

هیرونیموس بوش (Hieronymus Bosch)

پرواز به سوی بهشت از چشم‌اندازهای زندگی پس از مرگ

(The Flight to Heaven from Visions of the Afterlife 1490-1516)

هیرونیموس بوش به خاطر تصور مفصل از عذاب و هیجان هیستریکِ جهان بعدی در نقاشی‌هایش مشهور است، که بسیاری از آن‌ها - از جمله چشم اندازهای زندگی پس از مرگ - به عنوان درب محراب استفاده می‌شدند. بر اساس تجزیه و تحلیل تاریخی از کارهای بوش، صفحه‌ای که پرواز به سوی بهشت را به تصویر می‌کشد آخرین نقاشی او بود، یک پالت تاریک بر خلاف آثار هنری قبلی او که شاید نکته اصلی در این اثر پیشگویی همه‌گیری وبا بود، بیماری که در سال ۱۵۱۶جان هنرمند را گرفت. 

لئوناردو داوینچی (Leonardo Da Vinci)

باکره و کودک همراه آنِ مقدس

(The Virgin and Child with Saint Anne - 1510)

با استناد به مدارک موزه لوور، که در حال حاضر این نقاشی را برای نمایش آثار داوینچی در اختیار دارد، این اثر هنری به سفارش لویی دوازدهم،‌ پادشاه فرانسه و به مناسبت تولد تنها دخترش، کلاود، در سال ۱۴۹۹ خلق شده است. آن، نام همسر پادشاه و همچنین قدیس زنان و مادران باردار است. لویی دوازدهم در سال ۱۵۱۵ از دنیا رفت اما این نقاشی هیچگاه به دست او نرسید. در نهایت فرانسیس اول، جانشین لویی دوازدهم به عنوان پادشاه فرانسه، این اثر هنری را با مبلغی قابل توجه از شخصی به نام سالای،‌ که دستیار داوینچی بود خریداری کرد. 

رامبراند (Rembrandt van Rijn)

سیمئون در معبد

(Simeon in the Temple - 1669)

در سال ۱۶۶۹ یک نقاش ناشناس از آتلیه رامبراند بازدید کرد. او درباره این اثر هنری پرسید و در جواب شنید که کار بر روی این نقاشی هنوز به اتمام نرسیده. او نوشت «در اینجا همه چیز هم زمان تجزیه و باز می‌شود» شَمبــِز ادامه می‌دهد «این سیمئون است...پیرمردی با چشمان بسته، گویی هر لحظه از قدرت بینای او کاسته می‌شود تا جایی که حس لامسه حس غالب اوست». این نقاشی تا بعد از مرگ رامبراند ناتمام ماند. اما باورها بر این است که یکی از شاگردان و مریدان رامبراند به نام ون دن اکوت، بعدها روی تصویر صورت مادر کار کرده و آن را به اتمام رسانده است. 

ون‌گوگ (Vincent Van Gogh)

ریشه‌های درخت

(Tree Roots - 1890)

برای سالیان، از اثر «مزرعه گندم و کلاغ‌ها» به عنوان آخرین اثر هنری ون‌گوگ نام برده می‌شد، اما شَمبــِز در متنی صحت این گمانه‌زنی را به چالش می‌کشد و به دقیق نبودن این نظریه اشاره می‌کند. نوشته شَمبــِز مورد حمایت موزه ون‌گوگ در آمستردام قرار می‌گیرد. در این بین یکی از نمایندگان این موزه اثر «ریشه‌های درخت» را به عنوان آخرین نقاشی هنرمند مطرح کرد. با توجه به مقاله‌ای که در سال ۲۰۱۲ به وسیله دو تن از متخصصین آثار ون‌گوگ به نام‌های برت مس و لویی ون تیلبورگ به چاپ رسید مشخص شد که در گذشته این باور بود که نقاشی «ریشه‌های درخت» در سال ۱۸۹۰ خلق شده است اما با تحقیقات بیشتر مشخص شده است که قدمت این اثر هنری بسیار جدیدتر بوده و اگر نه آخرین اثر بلکه بدون شک یکی از آخرین‌ آثار هنریون‌گوگ بوده است. 

پل گوگن (Paul Gauguin)

زنان با اسب سفید

(Women with White Horse - 1903)

همانطور که شَمبــِز ماهرانه نشان می‌دهد، واقعاً گوگن نمی‌دانست که آخرین اثر نقاشی وی چقدر پیشگویانه است. نقاشی تصویر زنان با یک اسب سفید را ترسیم می‌کند که در پشت سر و روی تپه‌ها یک صلیب سفید واقع شده است؛ درست جایی که هنرمند بعد از اتمام این اثر هنری در سال ۱۹۰۳ در آنجا به خاک سپرده می‌شود. 

گوستاو کلیمت (Gustav Klimt)

عروس

(The Bride - Unfinished - 1918)

عروس یکی از آثار هنری ناتمام گوستاف کلیمت بود که پس از مرگ زود‌هنگام او در سال ۱۹۱۸ در استودیوی این هنرمند در شهر وین بجا ماند. قسمت سمت راست این اثر هنری تشکیل شده از بدن برهنه یک زن که به وضوح مشخص است که هنرمند قصد طراحی یک لباس زینتی را برای او داشته است. الِساندرا کومینی (Alessandra Comini)، مورخ هنری، اینگونه تشریح می‌کند «پاهای فیگور سمت راستی از زانوها خم شده و به گونه‌ای قرار گرفته که موهای روی بدن به خوبی مشخص است و هنرمند با الهام گرفتن از اشکال تزئینی نمادین قصد داشته تا دامنی برای او طراحی کند». مارتین گِی‌فورد در ستونی برای تلگراف نوشت:‌ «بنابراین مرگ كلیمت وسواس‌های جنسی را كه در زیر سطوح براق او قرار داشت، آشكار كرد.»

 

کازیمیر مالِویچ (Kazimir Malevich

خودنگاره

(Self-Portrait - 1933) 

آخرین اثر هنری مالِویچ همین اثر نقاشی است که در سال ۱۹۳۳ کشیده شد؛ درست دو سال قبل از مرگ این هنرمند به علت سرطان در سن پنجاه و هفت سالگی. زمانی که آخرین ثانیه‌های زندگی را سپری می‌کرد نوشت: «من از زندگی جدا شده‌ام...من خودم را در دنیای دیگری میبینم، دنیای اشباع شده از غم و اندوه». شَمبــِز اشاره می‌کند «او دیگر نقاشی نمی‌کند اما طوری زندگی می‌کند که با نقاشی‌هایش احاطه شده باشد، با اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم، او زیر نقاشی‌هایش دراز می‌کشد. بستر بیماری او در کنار دیواری قرار گرفته است که مانند قوطی از ماهی ساردین بسته‌بندی شده، دوجین نقاشی هندسی با رنگ روشن به شکلی باشکوه از آن آویزان شده‌اند.» 

اندی وارهول (Andy Warhol)

لنین سرخ

(Red Lenin - 1987)

دیدن چنین اثری از وارهول شاید در نگاه اول یک موضوع بسیار متفاوت و شگفتی‌آور به نظر برسد، اثری به این شکل از هنرمندی که به آثار هنری رنگارنگ از پرتره مرلین مونرو گرفته تا الویس و از سوپ کمپل تا بطری کوکاکولا شناخته می‌شود. اما زمانی که وارهول به دیدن دوست خود برند کلوزر (Bernd Klueser) در مونیخ رفته بود عکسی زهوار در رفته از لنین جوان متعلق به بیست سال قبل از انقلاب به دستش رسید که ذهن هنرمند برای خلق چنین اثری را آماده کرد. این اثر در سال ۱۹۸۷ به اتمام رسید و وارهول در فوریه همان سال، پس از عوارض ناشی از جراحی کیسه صفرا درگذشت.

کیث هرینگ (Keith Haring)

آخرین جنگل استوایی

(The Last Rainforest - 1989)

کیث هرینگ در سال ۱۹۸۸ و زمانی که تنها سی سال داشت به بیماری ایدز مبتلا شد؛ بیماری که در آن زمان تنها با مرگ التیام پیدا می‌کرد. او می دانست که پایان کار نزدیک است و در آخرین سال زندگی خود بنیادی برای تامین بودجه سازمان‌های مقابله با ایدز و صدور مجوز برای کارهای هنری خود به نام خودش و در جهت یاری رساندن به این جریان تاسیس کرد. اما نکته‌ای جالب در کاتالوگ این اثر هنری که در سال ۲۰۱۶ به فروش رفت به چشم می‌خورد (این اثر تا قبل از سال ۲۰۱۶ در مجموعه هنرمند عکاس، دیوید لوشِپل (David LaChapelle)، قرار داشت). هرینگ زمانی که از بیماری خود با خبر می‌شود با خود قرار می‌گذارد که تا قبل از مرگ صد اثر نقاشی کند اما در آخر تنها موفق به تمام کردن سه اثر می‌شود و در سال ۱۹۸۹ دنیای هنر یکی از نوابغ خود را از دست می‌دهد. 

 

فرانسیس بیکن (Francis Bacon)

مطالعه گاو نر 

(Study of Bull - 1991)

فرانسیس بیکن به خوبی آگاه بود که روزهای پایانی زندگی را در پیش رو دارد، پس با اشتیاقی دو چندان به موزه پرادو در مادرید می‌رفت و ساعت‌ها در بین آثار هنری درخشان وِلاسکوئز (Velasquez) و گویا (Goya) پرسه می‌زد و در کنار این فعالیت به عشق جاودانه‌ش که همان گاوبازی بود می‌پرداخت. در واگرایی شدید از نقاشی‌های گاو نر قبلی او، در اینجا هیچ نقطه مقابل انسانی برای حیوان وجود ندارد و هیچ رنگی غیر از رنگ‌های خاکی و سایه سفید طیفی که گاو از آن وارد می‌شود وجود ندارد.